علاقهمندي ها
+
[پيامک]
چه زيبا گفت حضرت مولانا...
دنيا همه هيچ و اهل دنيا همه هيچ،
اي هيچ، براي هيچ، بر هيچ مپيچ، داني که پس از عمر، چه ماند باقي؟؟؟
مهر است و محبت است و باقي همه هيچ.
2-شکوفه ها
03/6/17
شبستان نور
کاش همه اين جملات را بفهمند.
هما بانو
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} الهي قربونت برم من چقدر دلم برات تنگ شده بود
*قاصدك*
@};-
هما بانو
{a h=ghasedak2007} قاصدك {/a} @};-
+
نوشته اند كه: امام حسين عليه السلام كنار خيمه نشسته بودند. بعد از جنگ عمومى صبح عاشورا كه حدود پنجاه نفر شهيد شدند و جنگ، به جنگ يك نفره تبديل شد
امام نشسته بودند، ديدند كه بچه نه ساله اى كه بايد در آغوش پدر و مادر باشد، از خيمه بيرون آمده، بند شمشير را به گردنش بسته اند، چون به اندازه او نبوده كه به كمرش ببندند. اين بچه با نشاط به طرف ميدان به راه افتاد. امام حسين عليه السلام به

2-شکوفه ها
03/6/17
قمر بنى هاشم فرمودند: اين بچه را برگردان. قمر بنى هاشم بچه را در آغوش گرفت، آورد و مقابل ابى عبدالله عليه السلام بر زمين گذاشت
امام فرمودند: به كجا مى روى، گفت: جنگ، فرمودند: براى چه؟ گفت: دفاع از شما، فرمودند: پدرت كيست؟ گفت: صبح كشته شد. حضرت فرمود: داغ پدرت براى خانوادهات كافى است، به خيمه برگرد. گفت: مادرم شمشير را به گردنم بسته است و گفته: اگر برگردى، من از تو راضى نيستم. امام عليه السلام گريه كردند
در واقعه عاشورا سه سر از بدن ياران ابا عبد الله جدا شد و به سوي ابا عبد الله پرتاب شد که من جمله سر *عمرو بن جناده بن کعب بن حارث انصاري خزرجي* بود .... براي مطالعه بيشتر به کتاب عنصر شجاعت نوشته آيت الله کوه کمري و يا کتبي که در مورد ياران آن حضرت نوشته شده رجوع کنيد ......
7 فرد دیگر
30 فرد دیگر
+
[پيامک]
دلم مي خواهد آرام صـِـدايَت کُــنَــم:
" اللّهُمـَّ يا شاهدَ کُـلِّ نـَجْـوى "
و بگويم تو خود آرامشي
و مـَـن خود خود بيقرار..
خدايا !
خرابت ميشوم
مرا هر گــــونه که ميخـواهي بساز ...
" اِلهي وَ رَبـّي مَنْ لي غَيرُک"
شبگرد تنهايي
03/6/11
شبگرد تنهايي
03/6/11
توي اين دلنوشته قرار بود من يه پَتَک محکم از خدا بخورم ..چون اين پتک انتخاب خودم بود ولي يهو يه فرشته دوست داشتني پيدا شد و آغوش خدا رو برام ترجيح داد .. يعني اون اينطور انتخاب کرد * خاطره امروز رو هميشه تو دلم يادگار ميزارم ..امروز توي همون چند دقيقه خيلي گريه کردم .. هيچ وقت اينطور داغ گريه نکرده بودم ..يکم آروم شدم *
+
*حس يه خواب چند دقيقه اي*
.
.
چه سخت بود چشم در چشم
و اما نگاهم گريزان
من و دل بوديم هردو دربند زمان ،با زبان
زباني که از شرم
نه
شايد از ترس
محبوس شده است در دهان
و زماني که به سرعت
ميگذشت همچو باد
دلم در تلاطم
و ذهنم هياهو
زبانم تقلا
دل و عقل طغيان
و من.....
#هما
شبگرد تنهايي
03/6/11

+
هو المحبوب دفترم رو به پايان بود..
وقت نقدش شده بود..
تن واضطراب؛ عجين باهم..
باورش کمي سخت بود..
دل من نگفته ها؛ بسيار..
نگاهم به داور بود..
همه چيز واقعيت داشت..
ناگهان بلند شدم ازخواب..
زل زدم به دفتر خويش..
داور نوشته بود:
فقط يه فرصت ديگر...!!
.
.
.
من.تو.خدا

Miss fatima
02/9/15

10 فرد دیگر
53 فرد دیگر
+
وجه مشترک هر دو يکيست!
پاسداري از انقلاب اسلامي
يکي در پايتخت فتنه زده ايران
يکي هم در سواحل خليج فارس



مطالب حقوقي جديد
02/5/29
+
* موج پيام رساني فداييان ولايت*
آقاي خوبم
جان من و تمام دوستان پيامرسانيم
که شاخه ي *لايک* و *بازنشر*ي
در گلدان کوچک اين فيد مي کارند
به فداي يک لبخند تو
اي پدر مهربان و داناي دنياي آخر الزمان !

كيوان گيتي نژاد و
01/8/6

لبيکيا امام مطلق يا ولي مصلح يا عبدعابد يا سيد و شريف يا اباالمطفي يا صالح الدين و القران يا نائب و حيدرحي الامام عصر مهدي صاحب الزمان عج يا مرجع جامع الشرايط تقليد و عالم اسلام و جهان تشيع و آزاديخواه آين الله العظمي الحاج لسيد علي حسيني خامنه اي س ادركني يا قائم الدين و القرران و عنزتي و الصلواتي اجمعين يا رب العالمين حيدريم
303 فرد دیگر
657 فرد دیگر
8 فرد دیگر
+
باز کن پنجره را
بوسه بر چهره خورشيد دم صبح بزن
کَه از فراز کوهها
ديده انداخته بر اهل زمين
به نگاهي بنواز
دل گنجشگک خوشخوان دم پنجره را
و به لبخند بِکِش طرح خيال انگيزي
روي امواج نسيم سحري
زندگي فرصت خنديدن توست
تا زمين سهم تو هست
خنده بر چهره بيار
که خدا منتظر خنده توست ...

فني و مهندسي
01/5/1
+
اينم يه قسمتي از طبيعت سر سبزو رنگا رنگ بهار
.
.
.
عکاس منم ديگه شمس الظلام بهار 94



.: ام فاطمه :.
01/2/13

+
:) اهالي پارسي...

يک فنجان آرامش
99/10/29
+
دوباره غروب شد..
از طلوع تا غروبش، چه زجري کشيد،آسمان!
تا نگاهشان به هم گره خورد...
گونه ي آسمان، سرخ شد!
.
.
.
من.تو.خدا

شميم دوست
98/9/6

7 فرد دیگر
60 فرد دیگر
رهگذرم
96/8/16
10 فرد دیگر
23 فرد دیگر